گلسنگ ها در تخت جمشید نفوذ کرده اند/ نبود بودجه کار مرمت را کند کرده است
«هیچ اثرباستانی یا بنای تاریخی را نمیتوان از تخریب محفوظ کامل داشت اما میتوان فرآیند زوال آن را به میزان قابل توجهی کاهش داد. امروز، بزرگترین مشکل این سرمایهی ملی، نبود بودجه برای گلسنگزدایی است.»
از سال ۱۳۱۰ که تخت جمشید کشف و کاوشهای علمی آن آغاز شد، این مجموعه مرتبا مرمت میشود. در آن زمان، قسمتهای زیادی از تختجمشید از زیر خاک بیرون بود و بخشهای دیگر آن مثل خزانه، پلکان شرقی کاخ آپادانا، بخش سربازخانه قسمت شمالی، بخش بایگانی و.. از زیر خاک بیرون آمد.
مرمت تخت جمشید اما تقریبا از سال ۱۳۴۱ تا سال ۱۳۵۷ توسط یک هیات ایتالیایی انجام میشد که کار این تیم، از کیفیت قابل قبولی برخوردار بود. بعد از انقلاب هم افرادی که توسط این گروهها آموزش دیده بودند، مرمتها را با همان استانداردها پیش گرفتند و این مسیر ادامه یافت.
متأسفانه بعد از بازنشستگی این گروه استادکارانی را پرورش ندادیم که جانشین آنها شوند. البته باید این را اضافه کرد که آن زمان دانش آموختگان رشته مرمت در ایران شاید به اندازه انگشتان دو دست در سال بود و امروز فارغ التحصیلان بسیاری در این حوزه داریم؛ ولی مرمت و احیای بناهای تاریخی به تجربه هم نیاز دارد. فارغ التحصیلان امروز ما شاید از تجربه کافی و واقعی برخوردار نیستند.
امروز روند مرمت تخت جمشید با کندی قابل توجهی به خاطر فقر بودجه مواجه شده است. اگر بودجه کافی برای این کار وجود داشت، امروز مرمتگران بسیار خوبی داریم که میتوانند وسط میدان باشند و با کیفیت خوبی کار کنند.
– چطور ممکن است که برای نگهداری از یکی از مهمترین آثار باستانی ایران، بودجه کافی وجود نداشته باشد. پس ردیف بودجهای که هر سال برای سازمان میراث فرهنگی در نظر گرفته میشود صرف چه چیزهایی میشود؟
. در کشورهای دیگر موسساتی وجود دارد که برای حفاظت آثار باستانی پول میدهند. در کشور ما مرمت و بیشتر باستانشناسی تبدیل به مسالهای دولتی و حاکمیتی شده است ؛ یعنی به صورت شخصی نمیتوانید وارد موضوع شوید و فعالیت باستانشناسی یا مرمتی انجام بدهید.
یکی از بزرگترین مشکلاتی که در این زمینه وجود دارد مشکل بودجه است. در کشور ما رویه چنین است که اگر مشکل بودجه وجود داشته باشد، برای بخش باستانشناسی و مرمت بودجه کمتری اختصاص داده میشود که البته این به دیدگاه و تفکرات مدیران بالادستی بستگی دارد. شاید در زمانی مثل دوره دکتر آذرنوش و آقای مهندس بهشتی که رئیس سازمان بودند، بودجه باستانشناسی ایران خیلی بیشتر بود و در زمان آقای دکتر وطن دوست که رئیس پژوهشکده مرمت بودند، بودجههای مرمتی خیلی منطقیتر اختصاص داده میشد.
اگر مدیران، مدیران متخصص و دلسوزی باشند یا باستانشناسی بدانند از وضعیت آثار تاریخی و باستانی اطلاع بیشتری دارند برای دریافت بودجه، تلاش بیشتری کرده و برای مصرف آن، هوشمندانهتر عمل میکنند.
– آقای محمدخانی! آیا این روزها تخت جمشید به حال خود رها شده است؟
روند کارهای مرمتی خیلی کند است و در یک سال و دو سال جواب نمیدهد و باید برای پنج، ۱۰ و یا ۲۰ سال آینده برنامهریزی کنید و این در حالی است که مدیران در ایران به طور میانگین دو سه سال یک بار عوض میشوند و حتی برخی از مدیران دو، چهار و یا هشت ماهه عوض میشوند.
– در حال حاضر در چه بخشها، ایوانها و کاخهایی بیشترین تخریب وجود دارد و یا اگر برای مرمت یا نگهداری تختجمشید بخواهید اولویتبندی کنید، کدام بخشها را در اولویت رسیدگی و حفاظت قرار میدهید؟
– چرا گلسنگهای تخت جمشید با این سرعت بالا، در حال رشد و تکثیرند؟
گلسنگها خیلی کند رشد میکنند و زندگی بسیار طولانی دارند و حدود یک میلیمتر رشد میکنند و ممکن است تا چهار هزار سال هم عمر کنند. گلسنگها با ترشح اسیدی سبب انحلال مواد معدنی میشوند که در سنگها وجود دارد و اگر این گلسنگها با روش اصولی از بین نروند در طول زمان ماهیت سنگ را از بین میبرند و آن را متلاشی میکنند.
رویش این گلسنگها در تختجمشید روی نقش برجستهها و کتیبهها باعث میشوند کتیبهها و نقش برجستهها ترک بخورند و اگر این ترک خوردگی با هوازدگی توأم شود باعث از همپاشیده شدن نقش برجستهها و کتیبهها میشود. باید هرچه سریعتر این گلسنگها را شناسایی کنیم و اقدامات مرمتی و حفاظتی روی آن انجام دهیم.
– خطر متلاشی شدن سنگهای تخت جمشید چقدر جدی است؟
بله؛ اگر هر چه سریعتر به وضعیت ستونهایی که در کاخ آپادانا، کاخ صدستون و کاخها و بناهای مختلف که در تختجمشید یا پاسارگاد است نرسیم، این ستونها پوسته پوسته میشوند و از بین میروند. در دهه ۹۰ شمسی کار خوبی توسط دانشگاه بلونیا و مؤسسه ایزیائو کنونی در تختجمشید و پاسارگاد شروع شده بود که چند سالی هم ادامه پیدا کرد و انجام شد، اما متأسفانه این پروژه از جایی به بعد ادامه پیدا نکرد.
در آن سالها تیمی که در حال کار مرمت بودند، سنگهای هوازده را با روشهای جدید مرمتی به هم میچسباندند و از هوازدگی بیشتر سنگها جلوگیری میکردند. نکته بسیار مهمی که وجود دارد این است که شاید نتوانیم بعضی از بناهای باستانی را نجات بدهیم؛ ولی میتوانیم روند از بین رفتنشان را کند کنیم؛ مثلا اگر سازهای میتوانسته ۵۰۰ سال عمر کند، با مرمت درست و حفاظت اصولی میتوانیم این مرگ را به مثلا دو هزار سال برسانیم.
– آیا باستانشناسان، انجمنها، سازمان میراث و فعالان این حوزه هرگز به دنبال جذب اسپانسر برای تامین بودجه برای نجات تخت جمشید نبودند؟ یا ساز و
سال گذشته انجمن خیرین وزارت میراث فرهنگی تشکیل شد و پول خیلی خوبی برای حفاظت و مرمت آثار باستانی ایران هم جمع شد؛ ولی از سرانجام این پول خبر ندارم. باید دید که این انجمن خیرین آیا میتواند بازخورد مثبتی در آینده داشته باشد و پولهایی که جمعآوری شد صرف مرمت و حفاظت آثار میراث فرهنگی میشود ؟
اگر انجمن خیرین که در وزارت میراث فرهنگی تشکیل شد یا افرادی که عاشق این سرزمین و میراث فرهنگی هستند، برای حفاظت و مرمت پیدا شوند و گوشهای از کار را دست بگیرند، مدیران وزارت میراث فرهنگی از این قضیه استقبال میکنند. تختجمشید نماد سرسبد ایران باستان ماست و باعث افتخار ما ایرانیها در سطح جهان است.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0