عدم تحقق اهداف جنگ غزه / نتانیاهو چگونه تن به آتشبس داد؟
شاید بزرگترین نقطه ضعف راهبردی اسرائیل را بتوان تاکید بر «اشغالگری» و استعداد پایین این رژیم برای ایجاد دستآوردهای راهبردی از کانالهای دیپلماتیک دانست. تجربه جنگ ۱۵ ماه غزه نشان داد که اگر واحد سیاسی حجم بالایی از تی. ان. تی به اندازه دو بمب اتمی هم در باریکه کوچک پرتاب کند، فقدان سازوکار آلترناتیو و عدم ایجاد جایگزین سیاسی- امنیتی برای «فردای جنگ» سبب بر باد رفتن دستآوردهای نظامی خواهد شد. در چنین شرایطی نیروهای الترا ارتدکس و راستگرایان افراطی در سرزمینهای اشغالی هرگونه توافق آتشبس و صلح پایدار را رد کرده و خواستار بازگشت مجدد به باریکه غزه و از سرگیری جنگ پس از تبادل اسرا هستند.
اقتصاد آنلاین، محمد بیات: تنها چند روز پس از شوک ناشی از عملیات منحصربهفرد «طوفان الاقصی» در هفتم اکتبر ۲۰۲۳، بنیامین نتانیاهو با همراهی بنی گانتز و یوآو گالانت از اهداف جنگی رونمایی کرد که کمتر کسی به «فرسایشی شدن» آن فکر میکرد! در آن دوران نخست وزیر اسرائیل اهداف اصلی ارتش رژیم در حمله نظامی به غزه را تغییر ژئوپلیتیک غزه، نابودی کامل حماس و از بین بردن تمام زیرساختهای نظامی- سیاسی مقاومت در این منطقه اعلام کرده بود. نتانیاهو تا دسامبر ۲۰۲۴ توانسته بود با استفاده از «چراغ سبز» غیررسمی دولت بایدن این سیاست را دنبال کرده و به «ترک تازی» در غزه بپردازد. با نزدیک شدن زمان برگزاری تحلیف ریاست جمهوری در بیستم ژانویه ۲۰۲۵، دونالد ترامپ برای نشان دادن اعتبار حرفهای خود در کمپینهای انتخاباتی و در عین حال عدم پذیرش مسئولیت شکست آتشبس در ماههای آتی، استیون ویتکاف نماینده ویژه خود در امور خاورمیانه را به همراه تیم سیاست خارجی بایدن راهی فلسطین اشغالی کرد تا بتواند مهر پایانی بر مذاکرات دوحه زده و آتشبس در غزه برقرار شود. در واکنش به این توافق تحمیلی بسیاری از نیروهای راست افراطی مانند بن گویر- اصموطریچ رهبران دو حزب «قدرت یهودی» و «صهیونیسم مذهبی» لب به انتقاد از این توافق گشوده و خواستار از سرگیری جنگ پس از آتشبس شدند. برهمین اساس در ادامه این یادداشت سعی خواهیم کرد تا به این سوال پاسخ دهیم که چگونه نتانیاهو به توافق آتشبس در غزه تن داده و هم اکنون چه نگرانیهای امنیتی در خصوص آینده این باریکه فلسطینی وجود دارد؟
فراتر از عدم تحقق اهداف اعلام شده اسرائیل در باریکه غزه، بسیاری از صهیونیستها نگران پیامدهای امنیتی توقف جنگ در غزه و احیای ساختارهای سیاسی- نظامی این گروه به عنوان قدرت قاهره در این منطقه هستند. عمده تهدیدات پیشروی ارتش و دستگاههای امنیتی اسرائیل در غزه عبارت از بازگشت مجدد آوارگان فلسطینی به شمال غزه، پایان جنگ و عقب نشینی ارتش اسرائیل و در نهایت آزادی اسرای فلسطینی است. در روزهای اخیر سه موضوع فوق سبب شده است تا بسیاری از مطبوعات و اندیشکدههای اسرائیلی لب به انتقاد از آتشبس گشوده و خواستار آماده شدن ارتش برای مقابله با این تهدیدات در آینده نزدیک شوند. به عنوان مثال بازگشت قریب به یک میلیون فلسطینی به شمال غزه، سبب خواهد شد تا اجرایی شدن طرح ژنرالهای اسرائیل و پاکسازی این منطقه از جمعیت فلسطینی با وضعیت شکست مواجه شود. علاوه بر این صهیونیستها بسیار نگران سازماندهی مجدد و آمادگی شاخه نظامی حماس موسوم به عزالدین القسام برای انجام عملیات علیه جوامع صهیونیستنشین در سرزمینهای ۱۹۴۸ شود. ارتش اسرائیلها بارها مدعی شده که تمام زیرساختهای حماس را در بالا و زیر زمین در شمال غزه نابوده کرده است. حال با بازگشت مجدد ساکنان این منطقه به محلههای ویرانشان احتمال ظهور مجدد گردانهای حماس در این حوزه جغرافیایی وجود دارد.
عقب نشینی ارتش اسرائیل از غزه و حاکم شدن مجدد حماس در این باریکه شاید بزرگترین کابوس نتانیاهو باشد. پس از واردن شدن هزینه ۱۰۰ میلیارد دلاری به اقتصاد اسرائیل، تداوم تسلط سیاسی- نظامی حماس به غزه این پیام را برای افکار عمومی رژیم خواهد داشت که نتانیاهو تنها توانسته با کشتار غیرنظامیان و ترور فرماندهان مقاومت موفقیتهای تاکتیکی را به عنوان «پیروزی بزرگ» به آنها بفروشد. در میان سناریوهای مطرح شده در خصوص آینده غزه، اسرائیل ترجیح میدهد نه حماس و نه تشکیلات خودگردان در غزه نقش آفرینی جدی نداشته و اداره امور بر عهده تشکیلات مدنی زیر نظارت بازیگران خارجی باشد. در این سناریو اداره امور امنیتی غزه همچنان بر عهده ارتش اسرائیل است و صهیونیستها میتوانند بدون قبول مسئولیت اداره امور، همچنان به هدف قرار دادن هستههای مقاومت در این منطقه ادامه دهند.
تنها تا پایان مرحله نخست توافق آتشبس قرار است در ازای ۳۳ صهیونیست، ۱۶۵۰ اسیر فلسطینی از چنگال رژیم صهیونیستی آزاد شوند. در میان این افراد گاها نام زندانیانی با احکام سنگین مانند «حبس ابد» دیده میشود که پس از آزادی قرار است به کشورهای ثالث تبعید یا آنکه به کرانه باختری و نوار غزه منتقل شوند. آزادی افراد با سابقه حضور در جهاد مسلحانه علیه اسرائیل سبب ایجاد نگرانیهای جدید امنیتی برای تلآویو شده است. برای صهیونیستها آزادی اسرای فلسطینی، یادآور آزادی یحیی سنوار از بند زندانهای رژیم و تبدیل شدن او به رهبری بزرگ در شاخه نظامی حماس است. علاوه بر این بسیاری از این افراد میتوانند در حکم فرماندهان میدانی عمل کرده و فرآینده آموزش نیروهای تازه کار حماس را در باریکه غزه برعهده بگیرند.
تمام موارد فوق سبب میشود تا فشار بر دولت اسرائیل برای بازگشت به غزه و از سرگیری جنگ با هدف نابودی حماس افزایش یابد. اگر نتانیاهو و متحدان راستگرای وی نتوانند به اهداف از پیش تعیین شده در میدان نبرد دست یابد باید خود را آماده کمیته حقیقت یاب و رای صهیونیستها در انتخابات ۲۰۲۶ کنند. شاید تنها عاملی که بتواند این اراده دست راستی را در اسرائیل به حاشیه براند، برنامه دولت ترامپ برای توسعه پیمان ابراهیم و ایجاد ائتلاف منطقهای با حضور کشورهای محافظهکار سنی و اسرائیل باشد. برای آمریکا تمرکز بر روی «جنگ تجاری» با چین مستلزم استقرار نوعی آرامش در منطقه غرب آسیا از یک سو و پایان جنگ اوکراین از سوی دیگر است. تحولات هفتهها و ماههای آینده نشان خواهد داد که آیا نتانیاهو و ترامپ به مانند سالهای ۲۰۱۷- ۲۰۲۰ به سمت همکاری راهبردی حرکت خواهند کرد یا آنکه تفاوت دیدگاه دو طرف در پروندههای مختلف سبب ایجاد نوعی بحران در روابط میان واشنگتن- تلآویو خواهد شد.
ارسال دیدگاه
مجموع دیدگاهها : 0